سوآبان
درياي
خزر و جايگاه
بندر ترکمن، ديپلماسي
نفت و پالايشگاه
گميشان
مقدمه:
قبل
از پرداختن به
اصل موضوع
لازم ميبينيم
که نکاتي چند
در خصوص درياي
خزر، جايگاه و
اهميت آن
بنويسيم؛ اصطلاح
«درياي خزر»
لزوما به آن
معنا نيست که
آبهاي محصور
در خشکي آن،
دريايي را با
مفهوم آنچه که
در معاهده 1982
حقوق درياهاي
سازمان ملل آمده
است، تشکيل
ميدهند. خزر
بزرگترين
درياچه جهان
است که بين
آسيا و اروپا
واقع گرديده و
فاقد اتصال
طبيعي به
اقيانوس ها و
درياهاي جهان
است (البته
ذکر اين نکته
ضروريست که
درياي خزر به
وسيله کانال
مصنوعي ولگا - دن
به درياي سياه
راه دارد). از
ميان پنج دولت
ساحلي درياي
خزر، سه دولت
جمهوري
آذربايجان،
قزاقستان و
ترکمنستان
محصور در خشکي
هستند، و تنها
از طريق دريا
به آبهاي آزاد
دسترسي دارند.
اين شرايط
منحصر به فرد
يک امتياز
استراتژيک
براي ايران و
روسيه که
کانالهاي
اصلي دسترسي
از درياي خزر
به جهان بيرون
هستند به
ارمغان آورده
است.
اين
واقعيت که
درياي خزر
ذخاير متعدد
نفت و گاز
طبيعي دارد
اهميت آن را
چند برابر
کرده است و با
توجه به اينکه
ميزان ذخاير
نفت و گاز در بستر
درياي خزر
مشخص نيست،
گزارش شده است
که ذخاير نفت
بستر درياي
خزر بسيار
بيشتر از آنچه
است که تصور
مي شد،مي باشد.گزارش
وزارت امور
خارجه آمريکا
در خصوص توسعه
و انتقال نفت
درياي خزر که
در آوريل 1997 به
کنگره تقديم
شد، نشان
ميدهد که 6/15
ميليارد بشکه
ذخاير قابل
وصول نفت که
تاکنون به
اثبات رسيده
اند،در درياي
خزر و اطراف
آن وجود دارد
و ذخاير
احتمالي شايد
163 ميليارد
بشکه به اين
رقم بيفزايند(Wall Street
Journal,April 30,1997.)
در
جهاني که نفت
همچنان منبع
اصلي آن
ميباشد و هيچ
جايگزين
مناسبي براي
آن پيدا نشده
است، ذخاير
درياي خزر به
عنوان منابع
فرصت هاي جديد
تلقي ميشوند.
دولتهاي ساحلي
در پي ذخاير
نفت و گاز به
عنوان منابع
درآمد،موفقيت
و توسعه
اقتصادي
هستند.
سه
استان ساحلي
ايران در شمال
کشور ،استانهاي
گيلان، مازندران
و گلستان
ميباشد. در
حال حاضر
استان گلستان
با استناد به
سالنامه
آماري
(تا
پايان شهريور 1380)
مرکز آمار
ايران وابسته
به سازمان
مديريت و
برنامه ريزي
کشور؛ متشکل
از 11 شهرستان، 21
بخش، 21 شهر، 50
دهستان ميباشد.
طبق نتايج
آخرين
سرشماري
انجام گرفته
در سال1375،از
بين 28 استان
کشور، استان
گلستان با
جمعيت 1426288نفر،
پانزدهمين
استان
پرجمعيت کشور
بوده و گرگان
و گنبد کاووس
دو شهر بزرگ
با جمعيت
بالاي صدهزار
نفر استان
گلستان ميباشد.
بندر
ترکمن و بندر
گز دو شهر
بندري استان
گلستان ميباشند
که به دليل
غير اصولي و
غير فعال بودن
آنها در ليست
بنادر کشور
درج نمي شود و همچنين،
سازمان بنادر
و کشتيراني
کشور، بندر
ترکمن را به عنوان
بندر قبول
نداشته و به رسميت
نميشناسند.
با
توجه به
همجواري
استان گلستان
با درياي خزر
و اهميت
استراتژيک آن
و همچنين وجود
بازارهاي
عظيم اطراف آن
همراه با
پتانسيل هاي
اقتصادي و
تجاري فراوان
مانند امور
صيادي و
شيلات، استخراج
و صدور منابع
انرژي ، حمل و
نقل، ارتباطات
و ترانزيت
کالا ايجاب
ميکرد که
استان گلستان
يکي از قطبهاي
تجاري، صنعتي
و اقتصادي
کشور محسوب
گردد
درحاليکه نه
تنها اين
مسئله به وقوع
نپيوست بلکه
با ساخت، توسعه
و تجهيز بندر
اميرآباد در
استان
مازندران
عملا باعث
رکود و عدم
توجيه
اقتصادي
توسعه و
فعاليت بنادر
استان گلستان
گرديد.
با
توجه به
اظهارات
معاون وزير
جهاد و کشاورزي
در خصوص اينکه
«در سال 81، مبلغ
220 ميليارد
ريال اعتبار
به مطالعه و
احداث بنادر
تخصيص يافته است»در
تعجبيم که که
چگونه ميشود
که مسوولين
دولتي و
نمايندگان مردم
استان در مجلس
از اين غافله
عقب مانده
اند!!!آنچه که
بيشتر باعث
تعجب ميشود
اينست که
استان گلستان
فاقد سازمان
بنادر و امور
کشتيراني
بوده و از اين
لحاظ زير نظر
استان
مازندران
بوده که اين
مسئله قسمتي
از علت عدم
رشد بنادر و
صنعت
کشتيراني استان
گلستان
ميباشد و اين عدم درک
اهميت موقعيت
استان گلستان
را از طرف
هيات دولت و
مسولين
سازمان کل
بنادر و
کشتيراني کشور
و عدم فعاليت
مسولين استان
گلستان را ميرساند. در
حال حاضر در
استان گلستان
هيچ مسئولي به
دنبال داير
کردن اين
سازمان در
استان گلستان
نبوده و اکثرا
به دنبال
کارهاي جزئي و
خرده پا و يا
شخصي خود
ميباشند.
آنچه
که بايد مد
نظر داشت
اينست که
استان گلستان
همجوار با
درياي خزر
بوده و داراي
موقعيتهاي
بالقوه اي در
اين خصوص
ميباشد و دريا
ميتواند به
عنوان يکي از
زيرپايه هاي
اقتصاد استان
مطرح شود.
با استناد
به مطالعات و
هيدروگرافيهاي
انجام گرفته
از سطح و عمق
آبهاي همجوار
با استان
گلستان،
موقعيت فعلي
بندر ترکمن به
دليل مکان
يابي غلط که
در گذشته
انجام گرفته،
از لحاظ عمق
آب کم و از
لحاظ موقعيت،
محل نشست و ته
نشيني آبرفت و
لاي آب دريا
بوده و به اين
دليل در اين مکان
ارتفاع بالاي
لايه هاي
آبرفت و لاي
را شاهد هستيم
که باعث عدم
استفاده از بندر
جهت کشتيراني ميشود.
حجم بالاي يک
ميليون
مترمکعبي لاي
در اين نقطه،
هزينه لايروبي
سرسام آوري را
شامل ميشود و با
توجه به اينکه
هزينه
لايروبي نسبت به
فعاليتهاي که
انجام ميگيرد
صرفه اقتصادي
ندارد، عملا
رشد و توسعه بندر
ترکمن را با
مشکل جدي
مواجه ساخته
است.
با
توجه به اينکه
هر دو بندر
ترکمن و گز
داخل خليج
گرگان ميباشند،ورود
و حرکت
کشتيهاي بزرگ
و نسبتا سنگين را نيز
جهت
پهلوگرفتن با
مشکل مواجه
ميسازد. در
اينجا اين
سوال مطرح
ميشود که چاره
کار کجاست؟
جواب
اين سوال ساده
است، با توجه
به اندازه
گيري و
مطالعات
مرتبط با
تغييرات جزر و
مد، موج، حركت
آب و محاسبات
و جداول
مربوطه و
پروفيلهاي
تهيه شده و
نقشه هاي
هيدروگرافي از
کف دريا موجود
در سازمان شيلات
کل کشور که در
آن به مسئله
عمق اين آبها
نيز پرداخته
شده، ميتوان
با تاسيس بندر
بزرگ گميش
تپه( در محل
اتصال خليج به
درياو مجاور
شهر گميشان) و
اتصال بندر
گميش تپه به
وسيله
15کيلومتر ريل
راه آهن به خط
راه آهن بندر
ترکمن، خلا
حاصله را
جبران نمود. بندر
گميش
تپه(گميشان)
با توجه به
مجاورت با کشور
ترکمنستان
نسبت به بندر
اميرآباد
داراي موقعيت
بهتري بوده و
با توجه به
اينکه پالايشگاهي
از طرف وزارت
نفت در گميشان
در دست مطالعه
و در مراحل
اوليه اجرا
ميباشد،
ناخواسته دارا
بودن توجيه
سياسي ،
اقتصادي ايجاد بندر
را در گميشان
انکارناپذير
ميکند.
با
بررسي
ديپلماسي خط
لوله که مربوط
به مساله انتقال
نفت و گاز درياي
خزر به جهان
خارج ميباشد
به اين واقعيت
ميرسيم که چون
سه دولت از
پنج دولت
ساحلي درياي
خزر محصور در
خشکي هستند،
موضوع انتقال
نفت و گاز
استخراج شده
از اين بستر
دريايي توجه
زيادي را در جهان
به خود جلب
کرده و واضح
است که در
انتخاب مسير
يا مسيرهاي خط
لوله براي حمل
نفت و گاز ازبستر
درياي خزر به
بازارهاي
جهاني، هم
پيامدهاي
اقتصادي و هم
پيامدهاي
استراتژيک
دخيل ميباشند.
وجود
شبکه گسترده
خطوط لوله در
سراسر کشور ايران
و همچنين با
افزايش مصرف
رو به رشد داخلي
نفت ، ايران
توانايي خريد
روزانه 500000 بشکه
نفت از دولتهاي
محصور در خشکي
جمهوري
آذربايجان، قزاقستان
و ترکمنستان
براي مصرف در
استانهاي
شمالي خود
دارد که اين
موارد مزاياي
اصلي صدور نفت
و گاز از طريق
ايران
ميباشند.
ايران
به منظور
اجراي اين
سياست خط لوله
اي براي
انتقال نفت از
تسهيلات
بندري نکا در
درياي خزر به
پالايشگاه
تهران احداث
کرده است.
ظرفيت فعلي
اين خط لوله50000
بشکه در روز
ميباشد که ظرف
15 ماه به 120000 بشکه
در روز افزايش
خواهد يافت.
ايران
در آستانه
افتتاح
پايانه نفتي
اميرآباد در
درياي خزر با
ظرفيت انتقال
سالانه 2/1 ميليون
تن فرآورده
هاي نفتي است.
به علاوه
ايران تدابيري
براي افزايش
ظرفيت نفتي خود
در پالايشگاه
تهران،
تبريز،اراک
به 800000 بشکه در
روز اتخاذ
کرده است و سه
پالايشگاه ديگر
نيز در
استانهاي
شمالي ايران
براي تصفيه
نفت وارداتي
از بستر خزر
تاسيس خواهد
شد که هم
اکنون ساخت
اولين
پالايشگاه
اين طرح در شهر
گميشان شروع
شده و تدابير
مذکور اين فرصت
را به ايران
به وجود مي
آورند که اين
کشور ديگر نفت
را از مناطق
جنوبي براي
مصرف به
استانهاي
شمالي انتقال
نسازند.
پالايشگاه
گميشان اولين
و بزرگترين
پروژه اي
ميباشد که بعد
از انقلاب در
ترکمنصحرا
اجرا
ميشود.لازم
است که بگويم
بعد از انقلاب
در ترکمنصحرا
بخصوص شهر
گنبد که
بزرگترين
شهرستان
ترکمن نشين
ايران ميباشد
هيچ پروژه
بزرگ دولتي
اجرا نشده و حتي
سرمايه گذاري
بخش خصوصي و
توسعه آن را
نيز در اين
قسمت از خاک
کشور با مشکل
مواجه ساخته اند.
اميد
آن را داريم
که ايجاد
پالايشگاه
گميشان تاثير
شاياني در
اقتصاد و
اشتغال زايي
منطقه داشته و
به اميد آن روزي که
شاهد ساخت و
توسعه بندر
بزرگ گميشان
باشيم.
سوآبان
پاييز1382
E.mail:suaban@yahoo.com